سیا (سی آی ایCIA)

نویسنده:Caroline Wilbert
مترجم: محمود کريمي
منبع: راسخون


مقدمه:

برخلاف بسياري از فيلم هاي هاليوود در باره ي CIA و جاسوسان اين سازمان، بسياري از مردم درمورد اين که اين سازمان دقيقاً چه کار مي کند، هنوز چيزي نمي دانند. (توضيح مترجم اين فيلم ها اکثراً با اهداف فرهنگي و سياسي تهيه مي شوند تا قدرتي بي نهايت براي سيا ترسيم کنند. اما سيا افتضاحات خود را با جنگ هاي عراق و افغانستان برملا کرد.) در اين مقاله نگاهي بر تاريخ سيا (CIA) خواهيم داشت. همچنين نگاهي به رسوايي هايي که در طي چند دهه، تکاني به سيا (CIA) داده اند؛ خواهيم داشت خواهيم ديد که اين سازمان در حال حاضر چگونه ساختاربندي شده است، چه کسي آن را سرپرستي مي کند و چه اقدامات مراقبتي اي در اين مکان هست همچنين نگاهي بر شيوه ي کاري جاسوس ها خواهيم داشت، به عبارت ديگر، خواهيم ديد که چه تعداد ازگفته هاي هاليوود واقعي هستند.
سيا (CIA) مخفف عبارت Centred intelligence Agency به معناي آژانس مرکزي اطلاعات است. مأموريت اوليه سيا (CIA) اين است که اطلاعات جاسوسي خارجي را جمع آوري و ارزيابي کند و آن را به همکاران رئيس جمهور و نهادهاي امنيتي دولت آمريکا بدهد تا در مورد امنيت ملي تصميم گيري کنند. سيا (CIA) همچنين ممکن است در کارهاي مخفي يا چيزهايي که رئيس جمهور از وي مي خواهد، دست به کار شود. اين سازمان، سیاست ساز نيست. در واقع در سياست دخالتي ندارد. سيا (CIA) اجازه ي جاسوسي بر عليه فعاليت هاي داخلي آمريکايي ها يا شرکت در قتل ها را ندارد (توضيح مترجم براي چنين اقداماتي سازمان هاي ديگري مثل NSA تعريف شده اند). اگر چه سيا (CIA) متهم است که در چنين فعاليت هايي شرکت دارد.
همانند ديگر قسمت هاي دولت آمريکا، سيا (CIA) سيستمي براي چک و توازن (براي جلوگيري از سوءاستفاده) دارد. سيا (CIA)هم به قوه ي مجريه و هم به قوه ي مقننه گزارش مي دهد. در تاريخ سيا (CIA) تعداد اشتباهات داراي فراز و نشيب بوده است. در قسمت قوه ي مجريه (دولت)، سيا (CIA) بايد به سه گروه پاسخگو باشد: شوراي امنيت ملي، هيأت مشورتي اطلاعات خارجي رئيس جمهور و هيئت اشتباهات اطلاعاتي.
شوراي امنيت ملي از رئيس جمهور، معاون رئيس جمهور، وزيرخارجه و وزير دفاع تشکيل شده است. "NSC (شوراي امنيت ملي) به رئيس جمهور در باره ي موارد داخلي، خارجي و نظامي که به امنيت ملي مربوط مي شوند مشاوره مي دهد و دستورالعمل و جهت هايي را که با آنها سيا (CIA) بايد به جمع آوري اطلاعات بپردازد را مشخص مي کند." (با توجه به وب سايت CIA). هيأت مشورتي اطلاعات خارجي رئيس جمهور شامل افرادي از بخش خصوصي مي شود که کيفيت کارهاي سيا (CIA) و تأثيرگذاري ساختارش را بررسي مي کنند. هيئت اشتباهات اطلاعاتي هم براي آن به وجود آمده است که مطمئن شود که جمع آوري اطلاعات به طور مناسب و شايسته اي انجام شود و همه ي اطلاعات جمع آوري شوده، مشروع باشد.
در قسمت قوه ي مقننه، اصولاً سيا (CIA) با کميته دائم ويژه اطلاعات کاخ سفيد و کميته ويژه ي اطلاعات سنا کار مي کند. اين دو کميته (که در پي آنها کميته هاي ارتباطات خارجي، امور اتباع خارجي و سرويس هاي نيروهاي مسلح قرار دارند) برنامه هاي CIA را تصويب مي کنند و بر سيا (CIA) سرپرستي مي کنند. کميته هاي تأمين بودجه، وجوه مورد نظر سيا (CIA) و ديگر فعاليت هاي دولت آمريکا را تأمين مي کنند.

عکس شماره 1
اداره ي کل سيا (CIA) مرکز اطلاعاتي جورج بوش (احتمالاً منظور جورج بوش پدر بوده است) در لانگلي، ويرجينيا
اما در مورد بودجه ي سيا (CIA)، بودجه سيا (CIA) محرمانه است و به اين سازمان براساس سندي که در سال 1949 تأييد شده است اجازه داده شده که پرسنل گيري، ساختار سازماني، حقوق ها و تعداد کارکنان خود را محرمانه نگه دارد. سطوري که در ادامه آمده است، تنها چيزي است که ما مي دانيم: در سال 1997، بودجه ي کل اطلاعاتي دولت آمريکا و فعاليت هاي مرتبط اطلاعات (که سيا (CIA) هم يک بخش از آن به حساب مي آيد) 26 ميليارد و 600 ميليون دلار بود. اين اولين سالي بود که اين رقم به عموم مردم اطلاع داده مي شد. در سال 1998 اين بودجه، 26 ميليادر دلار و 700 ميليون دلار بود. بودجه هاي اطلاعاتي براي بقيه ي سالها، طبقه بندي شده باقي ماند. تعداد کارکنان سيا (CIA) هم بايد در حدود بيست هزار نفر باشد.

تاريخ سيا (CIA):

آمريکا هميشه دست به کارهاي اطلاعاتي خارجي زده است. اقدامات مخفي به ميهن پرستان براي پيروزي در جنگ هاي انقلابي کمک کرد. اما اولين آژانس هاي رسمي و سازمان يافته تا دهه ي 1880 تأسيس نشدند. در اين زمان اطلاعات نيروي دريايي و بخش اطلاعات نيروي زميني ارتش ايجاد شد. در زمان جنگ جهاني اول، اداره ي بازرسي (جد سازمان FBI)، کارهاي جمع آوري اطلاعاتي را بر عهده گرفت. کارهاي اطلاعاتي از طريق چندين سازمان موقت ادامه يافت. به طور مثال اداره ي خدمات استراتژيک (OSS) در سال 1942 تأسيس شد و در سال 1945، منحل شد.

عکس شماره 2
يواس اس آريزونا در حال سوختن پس از بمباران پرل هاربز اين حمله ي ژاپني ها يک شکست سنگين اطلاعاتي بود و موجب فراهم آمدن تأسيس سيا (CIA) شد.
پس از جنگ جهاني دوم، رهبران آمريکا در حال فکري براي چگونگي ارتقا اطلاعات ملي بودند. بمباران پرل هاربز (که موجب ورود آمريکا به جنگ جهاني دوم شد) به عنوان يک شکست اطلاعات تلقي مي شد.
در سال 1947، رئيس جمهور هري ترومن، سند امنيت ملي که به موجب آن سيا (CIA) تأسيس شد، را امضا کرد. اين سند همچنين يک سرپرست اطلاعات مرکزي را هم ايجاد کرد. اين سرپرست سه نقش داشت. راهنماي اصلي رئيس جمهور در موارد اطلاعاتي، رهبر کل جامعه ي اطلاعاتي امريکا، و سرپرست سيا (CIA). خود سيا (CIA) يکي از آژانس هاي زير مجموعه ي جامعه ي اطلاعات بود./ در اين ساختار در سال 2004، تجديد نظر شد. اين تجديد نظر به وسيله ي بازسازي اطلاعات و سند پيشگيري از تروريسم صورت گرفت. که مدير اطلاعات ملي را به عنوان سرپرست جامعه ي اطلاعات مشخص کرد. حالا، مدير سيا (CIA) به مدير اطلاعات ملي گزارش مي دهد.
2 سال بعد، سند آژانس اطلاعات مرکزي را تصويب کرد. اين سند به سيا (CIA) اجازه مي داد که بودجه و پرسنل اش را محرمانه نگه دارد. سالهاي بسياري وظيفه ي اصلي آژانس سيا (CIA) محافظت از آمريکا در برابر کمونيسم و اتحاد جماهير شوروي بود. اين روزها، سيا (CIA) يک کاري خيلي پيچيده تر دارد. حفاظت از آمريکا در برابر تهديدهاي تروريستي از سراسر جهان.

ساختار سيا (CIA):

سيا (CIA) به چهار تيم تقسيم مي شود که هر تيم وظيفه ي خاص خود را بر عهده دارد.

سرويس مخفي ملي (NCS):

اين همان جايي است که آن جاسوس هاي کذايي در آن کار مي کنند. کارکنان (NCS) به کارهاي مخفي در خارج از کشور دست مي زنند تا اطلاعات خارجي را جمع آوري کنند. آنها مأموران را استخدام مي کنند تا چيزي را که اطلاعات انساني ناميده مي شود، جمع آوري کنند. چه جور افرادي براي NCS کار مي کنند؟ کارکنان NCS به طور کلي، خوب آموزش ديده اند، زبانهاي ديگر را بلدند، مايل هستند که با ديگر افراد از سراسر جهان کار کنند و مي توانند هر شرايطي را بپذيرند، از جمله شرايط خطرناک. بيشتر افراد از جمله کساني که از اعضاي خانواده و دوستان کارکنان NCS هستند، دقيقاً نمي دانند که آنها چه کاري انجام مي دهند. بعداً در مورد نحوه ي مخفي ماندن جاسوس ها نکاتي را خواهيد خواند و از بعضي از ابزارهاي عجيب و غريب آنها سر درمي آوريم.

مديريت علوم و تکنولوژي:

افراد اين تيم اطلاعات را آشکارا از منابع عمومي جمع آوري مي کنند. اطلاعات عمومي شامل اطلاعاتي که در تلويزيون، راديو، مجله و روزنامه ها ظاهر مي شود، را شامل مي شود. آنها همچنين از عکس برداري ماهواره اي و الکترونيکي استفاده مي کنند. اين تيم افرادي را جذب مي کند که از علوم و مهندسي لذت مي برند.

مديريت اطلاعات (DI):

همه ي اطلاعاتي که توسط 2 تيم اول جمع آوري شده است، به مديريت اطلاعات تحويل داده مي شود. کارکنان اين تيم اطلاعات را تفسير مي کنند و در مورد آن گزارش مي نويسند. يک کارمند قسمت مديريت اطلاعات (DI) بايد داراي مهارت فوق العاده ي نويسندگي و تجزیه وتحليل باشد، براي ارائه ي اطلاعات به گروهها، داراي آرامش باشد و بتواند با فشار ضرب العجل ها کنار بيايد.

مديریت پشتيباني:

اين تيم پشتيباني براي بقيه ي سازمان را فراهم مي کند. همچنين وظيفه فراهم کردن چيزهايي مثل استخدام و آموزش را به عهده دارد. با توجه به وب سايت سيا (CIA) "مديريت پشتيباني افرادي که در يک رشته متخصص هستند (مثل هنرمند يا افسرمالي) يا هر کسي که استعدادهاي زيادي داشته باشد را استخدام مي کند". در قسمت بعدي نگاهي به رسوايي هاي سيا (CIA) مي اندازيم و در مورد جاسوس ها چيزهاي بيشتري ياد مي گيريم.

رسوايي ها و ابزارهاي جاسوسي:

در تاريخ بيشتر از 50 سال سيا (CIA) براي درگير شدن (يا درگير نشدن) در بسياري از اتفاقات بحث انگيز مورد انتقاد قرار گرفته است. اجازه دهيد به تعداد کمي از اين موارد نگاهي بيندازيم.
سال 1953 - ايران: سيا (CIA) از کودتاي عليه نخست وزير محبوب و منتخب مردم ايران (مصدق) پشتيباني کرد و قدرت را به شاه ايران بازگرداند. خيلي از منورخان اکنون اين کار را يک اشتباه مي دانند. چرا که شاه ايران قانون را سرکوب کرد که موجب شد سرانجام در دهه ي 1970 (دقيق تر بگوييم سال 1979) با يک انقلاب سرنگون شود. پس از انقلاب، همه ي ايران به علت حمايت عجيب از شاه و قراردادهاي سودآور يک طرفه به نفع آمريکا از آمريکا نفرت داشتند و اين پايان کار آمريکا در ايران بود.
سال 1961- خليج خوکها: يک نيروي شبه نظامي از تبعيدي هاي کوبايي، که از طرف سيا (CIA) حمايت مي شدند، به خليج خوکها در کوبا حمله کردند. نيروهاي کوبايي حمله را به شکست کشاندند و سريعاً آن را به پايان رساندند.
سال 1972- واترگيت: افسران سابق سيا (CIA) که بخشي از گروهي بودند که براي ستاد انتخاباتي نيکسون کار مي کردند تا نيکسون دوباره انتخاب شود، به زور وارد سرپرستي کميته ي کشوري حزب دموکرات شدند.
جواهرات خانواده: پس از واترگيت مدير (CIA) سيا، James schlesiger قول داد که اگر رازهاي مخفي ديگري در تايخ سيا (CIA) وجود دارد، آنها را بيابد. اما در زماني که گزارش در حال تأليف بود، مدير سيا (CIA) منتقل شد و وزير دفاع شد. رهبر جديد سيا (CIA)، ويليام کلبي سند 692 صفحه اي معروف به جواهرات خانواده را به ارث برد. گزارش گفته بود که سازمان (يا آژانس) سيا (CIA) براي قتل فيلد کاسترو و ديگر رهبران خارجي نقشه کشيده است. از آمريکايي ها جاسوسي کرده است، خطوط تلفن آنها را استراق سمع کرده است، ماليات اصافي که به آنها برگردانده شده است، را خوانده است وآزمايشات LSD (اسيد دي اتيلاميد ليزژيک) را براي موارد غيرانساني انجام داده است. کلبي نهايتاً گزارش را تغيير داد. اين تلاشي بود که او بعدها گفت آن را به خاطر نجات سيا (CIA) انجام داده است.
قضيه ي ايران ـ کنترا: چندين نفر از حکومت ريگان، تحريم ها را براي فروختن سلاح به يران نقض کردند. از سود حاصله از فروش اين سلاح، به گروه مخالف راستگراي کنترا در نيکاراگوئه کمک شد. در سال 1986، ريگان تصديق کرد که سلاح هاي دفاعي به ايران داده شده است. بعداً اطلاعاتي به دست آمد که مدير سيا (CIA) ويليام کيسي در اين رسوايي درگير بوده است.
آلدريچ ايمز (Aldrich Ames): آلدريچ ايمز يکي از افسران سيا (CIA) بود که 9 سال به عنوان جاسوس دوجانبه براي KGB (ک گ ب) (سازمان جاسوسي شوروي) کار مي کرد. او نام بسياري از جاسوس هاي ايالات متحده آمريکا را که آمريکا آنها را در شوروي وارد کرده بود، تحويل روسها داد. کا گ ب (KGB) به او بيش از 2 ميليون دلار پرداخت و 2 ميليون دلار ديگر هم براي او در يک بانک در مسکو نگه داشت. اين مبلغ موجب تبديل شدن او به گرانترين جاسوس دنيا در تاريخ شد.
او در سال 1994 دستگير شد و با حکم دادگاه بقيه ي عمر را بايد در زندان بگذراند (در مورد برتري سازمان جاسوسي شوروي بر آمريکا و انگليس در پايان مقاله توضيحاتي خواهم داد).
- 11 سپامبر سال 2001: تروريستها بزرگترين حمله ي جاسوسي به خاک آمريکا را که تاکنون اتفاق افتاده است، ترتيب دادند و سيا (CIA) (و در پي آن جامعه ي اطلاعاتي آمريکا براي عدم جلوگيري از حمله ي آنها مورد انتقاد قرار مي گرفتند. براساس انتقادات صورت گرفته، يک مشکل آن بود که آژانس هاي مختلف اطلاعاتي با هم ديگر کار نمي کردند. از آن زمان به بعد، سيا (CIA) برنامه ي جاسوسي اش را ارتقا داد و افسران جديد زيادي را آموزش داد.
- Valerie plame wilson: او يک مأمور مخفي سيا (CIA) بود که نام او در سال 2003 فاش شد. ايت يک رسوايي بزرگ براي واشنگتن بود. رابرت نواک، نويسنده ي محافظه کار نام او را در يک ستون روزنامه فاش کرد. بازرسي هاي متعاقب اين اتفاق، بر يافتن کسي که نام او را براي نواک آشکار کرده است، متمرکز شد.
آشکار کردن و فاش ساختن يک عامل اطلاعاتي آمريکا به صورت عمدي، جرم محسوب می شود. در سپتامبر 2003 يک کاوش فدرال (سراسري) آغاز شد و رئيس امور کارکنان سابق رياست جمهوري آمريکا، لوشين سيبي به اتهام دروغگويي و جلوگيري از انجام تحقيات متهم شد ولي هيچ کس براي اين رسوايي گناهکار شناخته نشد.

عکس شماره3
يکي از پوسترهاي آگاهي دهنده ي سيا (CIA) مخفي هستند يا در چند زمان در دوره اي که در سيا (CIA) خدمت مي کرده اند، به اين صورت کار کرده اند. کل کارکنان سيا (CIA)، بيست هزار نفر تخمين زده مي شوند. اين اطلاعات در لس آنجلس تايمز آورده شده است. لس آنجلس تايمز به بررسي نحوه ي مخفي نگه داشتن مأموران در سيا (CIA) در مقاله اي پرداخته بود.

عکس شماره 4
يک قطره چکان کوچک

عکس شماره 5
دوربين خيلي کوچک

عکس شماره 6

يک سکه ي يک دلاري نقره درون تهي

بيشتر افسران بلندپايه ي آژانس، در پوشش هاي رسمي اداري قرار دارند بدين معني که آنها به عنوان يکي از کارکنان يک نهاد دولتی ديگر به نظر مي آيند مثلاً از وزارت خارجه. و تعداد خيلي کمتري هم تحت پوشش هاي غيررسمي (NOC) قرار دارند. بدين معني که آنها وانمود مي کنند که کارکنان واقعي شرکت هاي بين المللي هستند يا کارکنان شرکت هاي دروغين هستند يا دانشجو هستند.
Valerie Plame به عنوان يک NOC کار مي کرد و وانمود مي کرد که از کارکنان شرکت شل (shell) در بوستون است و داشتن پوشش هاي غيررسمي خطرناک تراز داشتن پوشش هاي رسمي است، به اين علت که اگر چنين افرادي توسط يک سيستم اطلاعاتي خارجي دستگير شدند، هيچ مصونيت ديپلماتيکي براي آنها وجود ندارد.
در يک مصاحبه ي روزنامه اي يک منبع ناشناس گفت که او به عنوان يک کارمند متوسط در شرکت هاي چند مليتي جهت جمع آوري اطلاعات براي يک دهه کار مي کرده است. او قبل از آن که به سيا بپيوندد چندين سال به عنوان مشاور تجاري کار مي کرد. اين به وي تجربه ي خوبي براي برنامه ي NOC (پوشش غيررسمي) مي داد. بالادستان وي از شغل واقعي او خبر داشتند اما هيچ کدام از همکاران روزانه اي او خبر نداشتند. او وظايف معمولي اش را در شغل ظاهري اي که داشت انجام مي داد همانند يک کارمند واقعي. او حتي يک بار بر روي يک معامله ي 2 ميليون دلاري کار کرد. اما، او همچنين 3 يا 4 شب از هفته را به برگزاري جلسات مخفي اختصاص مي داد.
افسانه هاي زيادي در مورد زندگي هاي جاسوسي که جاسوسان دارند، وجود دارد. برخي از آنها فقط افسانه اند. به عبارت ديگر، جاسوسان طي سالها از ابزارهاي و تکنولوژي هاي خيلي مختلفي براي انجام کارشان، استفاده کرده اند. برخي از آنها در موزه ي سيا (CIA) به معرض ديد گذاشته شده است:
قطره چکان نشان داده شده در عکس يک قطعه ي پوششي است که از اواخر دهه ي 1960 براي مخفي کردن پول، نقشه، سند، ميکروفيلم وديگر چيزها استفاده شده است. اين قطره چکان ضد آب است ومي توان آن را در زمين يا در رودخانه اي کم عمق قرار داد تا بعداً دوباره برداشت.
دوربين بسيار کوچک Mark IV براي رد و بدل کردن اسناد بين مأموران در برلين شرقي و غربي در سالهاي دهه هاي 1950 و 1960 استفاده مي شده است. مأموران عکس هايي که به اندازه ي سرسنجاق بود، مي گرفتند و به نامه هاي تايپ شده مي چسباندند. پس از آن مأموري که نامه را مي گرفت مي توانست عکس را در زير يک ميکروسکوپ ببيند.
سکه ي يک دلاري نقره اي توخالي هنوز هم استفاده مي شود. اين سکه شبيه يک، يک دلاري نقره اي است و مي تواند براي مخفي کردن پيام ها يا فيلم ها مورد استفاده قرار گيرد.
سيا (CIA) در طي جنگ خليج فارس، جزوه هايي را پرتاب مي کرد تا به غيرنظاميان در مورد بمباران هشدار دهد و به نيروهاي نظامي هم فرصت تسليم شدن دهد.

عکس شماره 7
يک جزوه اي که در طي جنگ خليج فارس پخش شده بود.
اگر چه سيا (CIA)، در شکست ها و رسوايي ها، سهيم بوده است، اما دولت همچنان به طرز فوق العاده اي براي فراهم آوردن اطلاعات و کمک به نگهداري از امنيت ملي به سازمان سيا تکيه دارد. اگر چه اطلاعات تروريست ها در حال حاضر هدف اصلي و جاري سيا (CIA) به شمار مي رود، آمريکا هميشه به ضد جاسوسي، جاسوسي و اقدامات مخفي نياز دارد.

اما چند توضيح از طرف مترجم:

1- سازمان هاي جاسوسي آمريکا (CIA) و انگليس (MI6 بخش خارجی و MI5بخش داخلی) بسيار تلاش دارند تا با ساختن فيلم ها و نوشتن کتاب هايي به ظاهر واقعي عمليات خو.د را کاملاً موفق جلوه دهند. اما چند مورد براي نشان دادن ضعف عظيم آنها در حيطه ي اطلاعات بيان مي کنم. در طي جنگ سرد MI6 (بخش خارجي جاسوسي انگليس) خيلي تلاش مي کرد که جاسوس به داخل شوروي بفرستد يا جاسوسان شوروي را گير بيندازد، اما غافل از آن که رئیس بخش ضد شوروي MI6 براي 15 سال جاسوس شوروي بوده است و از هر چه نقشه و طرح جاسوسي که انگليسي ها داشتند، مطلع بوده و آنها را خنثي مي کرده است. مثلاً فرود چتربازان جاسوس انگليسي را. اين کارها آنقدر بالا مي گيرد که گاهي مجبور مي شود از خيل عظيم اطلاعاتش چشم پوشي کند و به چتربازان اجازه فعاليت محدودي در روسيه بدهد.
جالب اين که وي که کيم فيلبي نام داشت، هر شب يک چمدان اسناد (تأکيد مي کنم يک چمدان) براي ميکروفيلم گرفتن به خانه هاي امن کا گ ب (KGB) در لندن مي برده است. شوروي از اين دست جاسوسان حداقل 4 نفر ديگر داشته است. مثلاً يک نفر که هنرمند بزرگي بوده است (متأسفانه نامش خاطرم نيست) و دوست وزير خارجه ي انگليس هم بوده است، پس از آن که روسها وي را متقاعد مي کنند که فقط کمونيست ها بستر مناسبي براي هنر ايجاد مي کنند و کار سرمايه داران غربي، سنجيدن هنر با پول است، حاضر به همکاري با روسها مي شود.
جامعه ي اطلاعاتي آمريکا چندان قدرتمند و زيرکانه عمل نمي کند. چرا که چيني ها يک بار توانستند با هک کردن سايت وزارت دفاع آمريکا، مقداري از اطلاعات محرمانه ي هسته اي آمريکا را به دست آورند.
چند هفته پيش هم ايرانيان، طبق اعلام رسانه هاي جهان به اطلاعات محرمانه هلي کوپتر باراک اوباما، پي بردند.
- 11 سپتامبر، حادثه اي بود که طبق شواهد بسيار دولت آمريکا خود در آن دست داشت يا آن را با چند عمليات خرابکارانه اضافي، بزرگ جلوه داد يا حداقل از آن قبلاً خبر داشت. چرا قبل از روز حمله به يهوديان سازمان تجارت جهاني توصيه شده بود که امروز سر کار نروند. چگونه است که يهوديان خبردار شده بودند و به قول مجله ي گل آقا همگي به علت سرماخوردگي سر کار حاضر نشدند. و سازمان عظيم اطلاعاتي آمريکا سيا (CIA) که در همه جاي جهان جاسوس، شعبه ي جاسوسي و هزاران امکانات ديگر دارد، و براي هر روز مبادايي که پيش آيد يک سلاح عجيب و غريب و جديد دارد، از آن خبر نداشت. و يک چيز هم کاملاً آشکار است و اين که آمريکا نهايت استفاده ي خود را از اين جنگ برد و حضور طولاني مدت خود در خاورميانه را توجيه پذير کرد. مشکل مردم دنيا اين است که وقتي خودشان آن قدر صادق و با شعور هستند که جرأت گفتن دروغ هايي بزرگ را ندارند، خيال مي کند که دولتمردان آنها و رسانه ها هم مثل آنها يک شنبه ها به کليسا مي روند و هرگز دروغ نمي گويند. (مقاله ي دروغ بزرگ سفر به ماه را که احتمالاً مطالعه کرده ايد).
اما هدف از قرار دادن چنين مقالاتي بر روي سايت شناخت بهتر سازمان هاي مختلف اطلاعات و امنيتي دشمن است. در اين راه، هم به ناچار از اطلاعاتي که يک طرفه يا حداقل بي طرفانه در سايت هاي معتبر انگليسي زبان قرار دارند، استفاده مي شود و سعي مي شود در جاهايي که ابهام يا دروغ هايي وجود دارد، با اطلاعات موثق و واقعي تصحيح شود.
منبع: Howstuff works.com
کپي يا استفاده از مطالب اين مقاله بدون ذکر نام مترجم، منبع اصلي و نقل از راسخون ممنوع است و شرعاً هم مجاز نمي باشد.